سورناسورنا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

سورنا سردار دلیر مامان و بابا

1392

می خوام نبودنم تو این مدت رو حسابی جبران کنم...... اینقدر که هنوز یک ساعت از آغاز سال 1392 نگذشته دارم برات می نویسم.امسال سال تحویل خیلی خوبی داشتیم و همش مشغول عکس گرفتن با سفره هفت سین و وروجک بازیهای تو بودیم.....الانم تو و بابایی رفتید بخوابید تا عصری دید و بازدیدها رو از خونه مامان جونی شروع کنیم و منم اینجام..... بابایی خیلی تخصصی تو سوپرایز کردن نداره و همیشه همه چی رو زودتر می خره و تحویل میده.امسالم کلی برات خرید کرد از لباس گرفته تا اسباب بازی.اما من می خواستم سال تحویل یه چیزی بهت به عنوان عیدی بدم چون بقیه چیزها رو همش رو دیده بودی.با اینکه اخر سال سرم خیلی شلوغ بود اما یه روز که با خاله مریم رفتیم خرید روبان برای سبزه سال ن...
30 اسفند 1391

عیدانه فراوان باد تا باد چنین بادا.......

خوب سال 1391 هم داره تموم میشه و کمتر از 24 ساعت به پایانش باقی مونده.امسال سال کبیسه هم هست یعنی اسفندش 30 روزه است و چهارشنبه سوری هم درست روز قبل از عیده........ امسال گذشت با همه خوبیها و بدیهاش.......با همه خبرهای خوب و بدش.....با همه اشک ها و لبخند هاش.....با همه استرس ها و ارامش هاش.....با همه خاطرات خوب و بدش....با همه تغییرات خوب و تغییرات بدش.......و در نهایت با بزرگ شدن تو و تغییرات شگرفی که کردی.......... بدیهاش رو به چهارشنبه سوری می سپاریم تا بسوزونه و از بین ببره و خوبیهاش رو تا ابد جاودانه خواهیم کرد.امیدوارم سال 92 سال خیلی خوبی برای ما و همه دوستای گلمون و همه ایرانیان باشه و هیچ ایرانی تو هیچ روزی رنگ غم و غصه رو نبینه...
29 اسفند 1391

عکس نامه

پسر گلم انگار اینجا حسابی داره خاک می خوره.خوب یه مدتی اینرنت نداشتیم و حالا داریم.عوضش تو این مدت دوربین رو عوض کردیم و حالا با کلی عکس جدید اومدم..... سی و سه ماهه شدی و من اصلا نمیدونم چی برات بنویسم جز اینکه خیلی بزرگ شدی و صاحب نظر و عقیده....راستش دیگه هیچکدوم ما اصلا احساس نمی کنیم با یه بچه کوچولو طرفیم.خیلی زود بزرگ شدی پسرکم و عضوی مهم از خانواده سه نفره ما ودارای رای و تصمیم...... تو این ماه خیلی خیلی مستقل تر شدی و دیگه حتی وقتی ما بیداریم ولی تو خوابت میاد میگی خوابم میاد بیا پتو برام بنداز و میری می خوابی و منم برات پتو میندازم و اب میذارم و باهات خداحافظی می کنم و بوسه شب به خیر....به همین راحتی...چیزی که شاید تا 5 سالگی تو ...
26 اسفند 1391
1